مامانی بی قرار
دیشب مامانی رو خیلی اذیت کردم
آخی تا صبح اصلا خوابش نبرد همش درد داشت
بابایی هم نگران بود خلاصه تاصبح صبر دادند
بعدش با خاله جون رفتیم دکتر........
اقا دکتره گوشی گذاشت رو شمک مامان جونم
مامانی هم برای اولین بار صدای قلبمو شنید
کلی ذوق کرد
خدایا دیگه مشکلی واسه مامان جونم پیش نیاد
امین یا رب العالمین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی