اولین حمام آترین جونم
امروز ده روزه که با ما یار و همراه شدی بهارم
نافتم که به سلامتی دیروز افتاد باید حمام بری
دیگه
برای همینم با مامان جون و خاله جونات وحدیث
اوردیمت حمام
وای وروجک چه کیفی میکردی وقتی آب میریختن
روی سر وبدنت
تو لذت میبردی وچیزی نمیگفتی ومن میترسیدم
که چرا چیزی نمیگی
بعدش هم که مامان جون یه قنداق حسابیت کرد و
تو بی حس خوابیدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی