مراسم سیسمونی
سلام کوچولوی مامانی
امروز مراسم سیسمونی بچه ام با شکوه برگزار شد
البته میدونم که دیر انجام شد ولی خوب چاره ای نداشتیم
راسیاتش از بس عمه جونت اصرار کرد که میخواد وسایل آترین
رو ببینه با وجود اینکه حال نداشتم قبول کردم
خلاصه مامان جون (مامان مامانی)کلی زحمت کشیده
وسنگ تموم گذاشتن وهر چه که لازم بود رو فراهم کرده بودند
وسایل بچه ام رو هم خیلی وقته چیدیم ولی با تاخیر امروز به
رویت رسید.عکسهاشم در ادامه مطلب واست میذارم عزیزم
مامان بزرگها و خاله جونها وعمه جونها وزن عموها وزن داییها
با بچه هاشون والبته
حدیث جونم وغزل جونم هم بودند.
انشاالله به مبارکی
این تخت آترین جونمه البته با دوستهاش
اینها هم کمد و بادیهاش