آترین جونم سرخک گرفت
سلام دخمل خوشملم
چند وقت بود نتونستم واست مطلب بذارم
آخه نفسم شما مریض بودی و مامانی رو درگیر خودت
کرده بودی
بعد از سه شب که همش تب بالا داشتی بالاخره
صورت وبدنت سرتاسر قرمز شدش
و دکترت گفت که شبه سرخک گرفتی
کلی بهانه گیر شده بودی همش به من چسبیده بودی
وتکون نمیخوردی
غذا هم اصلا نمی خوردی شیر هم به لب نمیزدی
کلی غصه میخوردم نگرانت بودم
بعد از سه روز قرمزیهات رفتن وخدا رو شکر بهتر شدی
غذا خوردنت هم بهتر شده
ایشالله هیچوقت مریض نشی مامانی
راستی اونروزم شیشه شیرت رو زدی زمین شکستی
بعدش کلی واسش گریه کردی وغصه خوردی وتو
صورتت میزدی وبا گریه میمی میگفتیفرداش با
باباییت رفتیم واست یکی دیگه خریدیم کلی ذوقش کردی
از خودت جداش نمیکردی وتو بغلت گرفته بودیش
اینم از عکسای بعد از مریضیت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی