آترین ناناز آترین ناناز ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

♡♡آترین ترانه زیبای زندگی ما♡♡

اولین مهمانی بدون مامانی

1390/9/28 22:45
نویسنده : مامانی زهرا
215 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام

دیروز رفتم مهمونیniniweblog.com

 

 

البته بدون مامان جونم

آخه مامانی مدتی بود که به خاطر بارداری وبعدش هم من

نتونسته بود به خودش برسهHairdo

خلاصه مامان جونم رفت آرایشگاه ومنم برای اینکه مریض نشم

رفتم خانه خاله جونمniniweblog.com

 

 

مامانی اولش خوب بهم شیر دادniniweblog.com وبعدش هم از شیر خوشمزش

واسم داخل پستونک ریخت وبعد رفتم پیش خاله جونم

غزلم که از عشق من با مامانم نرفت وشد نگهبان تام الاختیار من

خلاصه هی من نق زدمهی غزل منو آروم کرد

 

 

عمو جون هم که جرات نزدیک شدن به منو نداشت چون خالم و

غزل بهش اجازه نمی دادندniniweblog.com

 

 

اما سه نفری تا میتونستن از خودشون کارای خوب نشون میدادن

که مبادا من گریه کنمniniweblog.com

 

 

مامانی هم که اولش با شادی رفته بود یواش یواش دلتنگ شده

بود وهمش زنگ میزدniniweblog.com

 

 

بعد از اینکه خوب خالمو اذیت کردم مامان جونم اومد وبهم کلی شیر

داد niniweblog.com

غزل هم که ازدرسش مونده بود وخسته شده بود همونجا روی مبل

 خوابش برد

                               

                                   

 

 

                                   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله سارا
29 آذر 90 13:55
دخمل که نباید شکمو باشه درآر اون پستونکتو.


هم شمکو هست هم زبون دراز
خاله هدي ياسمين زهرا
29 آذر 90 14:50
داري به كي چپ چپ و با غضب نگاه ميكني اخمتم خوشگله