سالگرد ازدواج مامان وبابا
سلام وروجک مامانی
امروز مین سالگرد ازدواج مامان وباباست
اما از اونجایی که مصادف شد با تاسوعا ما تصمیم گرفتیم
مهمانی بخور بخور با حضور دو نفر ونصفی رو
موکول به یک شب دیگه کنیم
امسال دومین سالی هست که تو این روز بزرگ با
ما همراهی عزیز دلم واین روزو برامون زیباتر کردی
راستی دیشب هم نذری پزون آقایی بود
تو هم کلی ام ام میکردی ودلت میخواست همه چیزو
بخوری حتی ارشیا
بعضی ادمای نفهم وبی شعور هم فکر میکردند تو هیچی
گیرت نمیاد ومامانت به تو درست وحسابی نمیرسه
ومرتبا میگفتن آترین خیلی لاغر هستش
اما خدا خودش میدونه که تو نفسم چقدر واسه ما عزیزی
وما همه زندگیمون رو به پاهات میریزیم
وکلی به وجودت افتخار میکنیم
تازه دکترت از وضعیت قد و وزنت کاملا راضیه و همیشه
میگه که تو خیلی باهوشی
اما این همش از حسادته مامانی
اینم از عکسای تو نفسم همراه ارشیا که میخواستی
واقعا بخوریش و اونم کلی ازت میترسید